Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به انتخاب جانشین امام در مجلس خبرگان رهبری گفت: آقای آذری گفت: «آقای گلپایگانی»، ولی از راست و چپ خبرگان فریاد بلند شد که آقای هاشمی مشخص است چه کسی باشد؛ آقای خامنه‌ای. به گزارشگروه فضای مجازیخبرگزاری میزان،برنامه تلویزیونی دستخط به مناسب سالگرد ارتحالِ پیرِ جماران امروز به سراغ یکی از شاگردان این یار سفر کرده رفته است، یکی از شاگردانی که از پای درس ایشان در حوزه حضور داشتند تا مبارزات انقلاب و بعد از انقلاب اسلامی کسی که از مسئولان عزیز جمهوری اسلامی و الان هم خدمتگزار مردم حتی در سن ۸۶ سالگی هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


در این برنامه آِیت‌الله موحدی کرمانی ریاست موقت مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران حضور داشت.
مجری: از نقطۀ آشنایی شما با حضرت امام شروع بکنیم؛ شما از شاگردان حضرت امام بودید و از حوزه و کلاس با حضرت امام آشنا شدید، بفرمایید.
بنده از اینکه در آستانۀ سالروز رحلت امام بزرگوار هستیم این رحلت جانسوز را به مردم خوبمان تسلیت می­گویم، خداوند انشاءالله این شخصیت عزیز را و کسی که یکی از بزرگترین خدمت‌ها را به قرآن و اسلام کرد با رسول الله مانوس و محشور بفرماید. همانطور که اشاره کردید آشنایی بنده با امام (ره) از حوزۀ قم شروع می‌شود، ما در حوزه بودیم و هنوز هم به دروس عالیه خارج هم نرسیده بودیم، ولی می‌شنیدیم که این بزرگوار استاد اخلاق هستند، در فلسفه تبحر دارند، در فقه و اصول تبحر دارند، ایشان درس می‌گفتند، درس خارج را، ولی ما هنوز به آن سطح نرسیده بودیم و بالاخره بعد از یکی دو سال به درس خارج رسیدیم در محضر این بزرگوار شرکت می‌کردیم و از محضر این بزرگوار استفاده می‌کردیم گاهی در خلال درس یک هشدارهای اخلاقی می‌دادند که ما کاملاً استفاده می‌کردیم. در هر حال شروع آشنایی بنده با ایشان از حوزه قم بود و بعداً ادامه داشت.
** با مرحوم هاشمی رفسنجانی به درس امام می‌رفتیم
مجری: سر کلاس‌های امام با چه کسانی هم کلاس بودید؟
بنده با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله ربانی املشی بیشتر مانوس بودم و با هم درس امام را می‌رفتیم و با هم بحث و صحبت می‌کردیم.
مجری: چطور شد که در مسیر مبارزۀ امام پیوستید؟ در همان کلاس‌ها جذب شخصیت و منش و رفتار و تفکرات امام قرار گرفتید؟
نه گذشته از این جهت که ما استفاده از درس ایشان را می‌کردیم، ولی کلاً بنده در گروهی بودم که آن گروه پیشگام بودند در مبارزه و در اطاعت از امام و پیروی از امام و بیشتر همین آقای هاشمی بود و ایشان خیلی فعال بود، مرحوم آقای ربانی املشی هم همینطور خیلی مبارز بود و بنده هم با این آقایان بود، دیگر بعداً تمام برنامه‌های ما با این آقایان ادامه پیدا می‌کرد.
مجری: که شما می‌روید کرمان منبرهای ویژه‌ای می‌روید و توسط ساواک ممنوع المنبر می‌شوید؟
بله در کرمان و رفسنجان و منبر من از رفسنجان شروع شد که زمان دستگیری امام من رفسنجان بودم و خداوند توفیق داد منابر داغی می‌رفتم، به نتیجه این‌ها شورای تامین تشکیل شد و ما را از منبر منع کردند، در خود کرمان در یک مقطعی فضای کرمان آرام بود یعنی فضای مبارزه نبود، خدا رحمت کند من با آقای باهنر که در قم بودیم رفتیم کرمان و در آنجا ملاقات هایی که با علمای آنجا داشتیم، صحبت هایی که با آن‌ها کردیم بالاخره این به نظر من مقدمه‌ای بود و نقطۀ شروع کرمان بود به برنامه‌های مبارزاتی و الحمدلله آقایان هم با ما همراه شدند و تعدادی از مساجد کرمان چهره مبارزه گرفت و شهر توانست این مبارزات را ادامه بدهد.
مجری: شما سال ۴۸ به پیشنهاد شهید باهنر آمدید تهران و با جمعی جامعه روحانیت را تشکیل دادید.
بله من کرمان بودم آقای باهنر تماس گرفت گفت: یک مسجدی در تهران ساخته شده که سازنده آن هم کرمانی است مسجد باشکوهی است دوست داریم شما بیایید آن را اداره کنید گفتم حرفی نیست، مسجد مسلم بن عقیل بود که ما آمدیم اینجا و مشغول بودیم و مسجد بابرکتی بود و توفیقی داشتم که انقلابیون را آنجا جمع می‌کردیم و برای آن‌ها صحبت می‌کردیم البته آشکارا نمی‌شد این کار را انجام داد، جلسات سری داشتیم، خوب بود جلسه تفسیر می‌گفتم یادم است تمام مسجد پر می‌شد و بعداً در مبارزات خداوند توفیق داد یکی از مساجد فعال بود، نیروهای مسلح شاه قبل از غروب می‌آمدند آنجا آماده بودند تا من یا یکی از سخنرانان دعوت شده سخنرانی بکند و بعداً مردم می‌ریختند داخل صحن و شعار شروع می‌شد و از مسجد بیرون می‌ریختند و آن‌ها هم حمله ور می‌شدند به مردم و مردم هم به طور طبیعی متفرق می‌شدند، این کار ما در مسجد بود.
مجری: جامعه روحانیت را چگونه در تهران شکل دادید؟
جامعه روحانیت در تهران تقسیم شد به مناطق متعددی فکر می‌کنم ۱۴ منطقه بود که یک منطقه، منطقۀ شرق تهران بود که بنده آنجا بودم و در هر منطقه‌ای یک نفر به عنوان محور فعالیت بود که بنده آنجا بودم و این ۱۴ نفر در یک جا جمع می‌شدند به عنوان شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و نطفه و نقطۀ شروع این جامعه از آنجا بود.
مجری: ۱۴ نفر را یادتان است چه کسانی بودند؟
بعضی اسامی را یادم می‌آید، آیت الله مهدوی کنی بودند، آقای انواری بودند، آقای شبستری، شهید محلاتی، آقای باهنر، آقا بودند تاج سر همۀ ما، آقای بهشتی بودند، آقای مطهری بودند؛
**ماجرای ارتباط با امام در زمان تبعید به نجف
مجری: شما رابط این ۱۴ نفر بودید زمان تبعید امام در نجف، هم عملکرد این جمع را می‌بردید و هم از امام توصیه می‌آوردید.
شما بهتر از من یادتان استو
مجری: مطالعه کردم، امام چه توصیه‌ای به شما می‌دادند؟
همینطور است من در سال ۵۷، اوایل سال اردیبهشت بود عازم شدم که به عتبات عالیات مشرف شوم، کربلا و نجف و ملاقات خصوصی داشتم با شهید آیت الله مطهری، آیت الله مطهری گفتند خوب است یک برنامه‌های خوبی در این سفر داشته باشید و ملاقات با امام داشته باشی و مطالبی که لازم است به عرض امام برسانی و مخصوصاً خطر فرقانی‌ها را یادم است آن زمان به من تذکر دادند، آن زمانی که فرقانی‌ها با یک چهره مذهبی تجلی کردند، خودشان را نشان دادند، خیلی مذهبی، اهل تفسیر قرآن، اهل نهج البلاغه و مبارزه و چنین و چنان و داشتند جوانان خوب خوب ما را گول می‌زدند و آن‌ها را جذب می‌کردند این خطر فرقانی‌ها، در نهایت یکی از آن‌ها شهید مطهری را ترور کرد و بالاخره ما موظف شدیم و مامور شدیم مطالبی از طرف شخص آقای مطهری و جامعه روحانیت خدمت امام بیان کنیم و من هم خدمت امام رفتم و یادم است وقتی وارد کربلا شدم شبِ اول ماه رجب بود و امام هم کربلا مشرف می‌شدند من سوال هم کردم گفتند امام کربلا هستند، گفتم خوب است من دیداری با امام در کربلا داشته باشم.
با حاج احمد آقا تماسی گرفتم و صحبتی کردم و ایشان ملاقات را ترتیب دادند، فکر کنم روز اول ماه رجب بود که من خدمت امام شرفیاب شدم، یک خانه محقری بود و یک موکتی در صحن پهن کرده بودند، امام هم نشسته بودند بنده هم وارد شدم، حالا من امامی را دیدم که سال‌ها به عشق امام ناله زدیم و فریاد زدیم و شعار دادیم وارد شدم نمی‌دانم توانستم سلام بکنم یا نه از شدت گریه، نگاهم که به امام افتاد سلام کردم و مدام گریه می‌کردم و نشستم از شدت گریه نمی‌توانستم حرف بزنم، امام هم نشسته بودند و من را تماشا می‌کردند و چیزی هم نمی‌گفتند و من هم از شدت گریه نمی‌توانستم صحبت کنم بالاخره آرام آرام عقده‌های من تمام شد و گریه‌های من پایان افتاد و بعد هم امام سوال کردند از وضع ایران و روحانیت مبارز و اینکه برنامه‌های شما چیست و چه می‌کنید؟ چیز عجیبی بعد از آن حاج احمدآقا به من گفت، گفت: آقا فرمودند: فلانی همین دیروز، امروز اعلامیه‌ای که جامعه روحانیت داد امضای او هم بود، او باید قاعدتاً در تهران باشد چطور در کربلا و نجف است؟
مجری: در مورد محاصرۀ بیت امام به وسیله صدام.
بله احسنت آن.. و گفت: چطور او الان در کربلاست؟! و من به حاج احمدآقا گفتم به امام عرض کنید ما وکالت تامه دادیم و گفتیم اگر نبودیم شما امضای ما را در هر اعلامیه‌ای که می‌دهید بزنید.
مجری: بعد شما در آن دیدار با امام درباره فرقان صحبت کردید؟
قطعاً گفتم البته الان حافظه ام یاری نمی‌کند، مطالب زیادی مطرح شد، پیامهای خوبی هم امام به من دادند که من بیایم به جامعه روحانیت این پیام را ابلاغ بکنم و بگویم، البته من علاوه بر کربلا وقتی امام نجف رفتند باز خدمت ایشان رسیدم، شاید دو سه بار خدمت امام رسیدم که دو نفری من بودم و ایشان و خیلی لطف داشتند به ما و در همان جلسه که کربلا بود من راضی نمی‌شدم از امام جدا شوم و همینطور نشسته بودم و صحبت می‌کردم، امام هم نگاه می‌کردند، امام دیدند من ول کن نیستم امام فرمودند: ما یک ملاقاتی داریم [می خندد]یعنی بلند شوید بروید، من هم بلند شدم و خداحافظی کردم.
مجری: شما در اوج مبارزه فکر می‌کردید انقلابی که امام کرده است پیروز شود؟‌نمی‌دانم خداوند حالت خوبی به ما داده بود، ما خیلی امیدوار بودیم با اینکه شرایط بسیار شرایطِ سختی بود، اما نمی‌دانم خدا به ما روحیه داد، امام ما را تشویق کرد، اصلاً چهرۀ امام آدم را شجاع می‌کردند وقتی آدم امام را می‌دید و صحبت‌های او را می‌شنید از هر نوع یاس و ناامیدی و ترسی، خداوند آدم را نجات می‌داد و ما خیلی امیدوار بودیم، راهپیمایی که می‌شد یادم است ما همراه روحانیت منطقه بودیم، در ماشین بلندگو گذاشته بودند و من پشت میکروفون شعار می‌دادم و مردم هم شعار می‌دادند ما اصلاً فکر نمی‌کردیم این شعارهای مرگ بر شاه خطرناک است ما را می‌گیرند، اصلاً خیلی روحیه قوی بود، من الان تعجب می‌کنم این روحیه را چطور خدا به ما داد؟! در مجموع ما خیلی امیدوار بودیم.
مجری: امام ۱۲ بهمن که وارد شدند شما کجا بودید؟
من فرودگاه بودم.
مجری: خاطره‌ای از روز ۱۲ بهمن دارید؟ آنجا امام را زیارت کردید؟
از نزدیک نه خیلی شلوغ بود ما قدری با امام فاصله داشتیم.
مجری: شما در کمیته استقبال بودید؟
بله.
مجری: اصلاً فکر این جمعیت را می‌کردید؟
البته این مردمی که اینطوری تشنۀ دیدار امام بودند ما انتظار آن را داشتیم، اما عجیب جمعیتی بود و خیلی عجیب بود، اگر عنایت الهی نبود در همین جمعیت ممکن بود امام آسیب ببیند و به امام آسیب برسانند، بله خدا امام را حفظ کرد.
مجری: شما نماینده دور اول مجلس شدید از کرمان؛ ویژگی‌های مجلس اول یادتان است؟ از قشرهای مختلف بودند از ملی مذهبی‌ها بودند، از جمهوری اسلامی‌ها بودند.
بله، از طرفین دانه درشت‌ها بودند [می خندد]هم از تیپِ گروه انقلابی مانند آقا در مجلس بودند، آقای هاشمی بود، دوستان عزیز ما بودند، آقای ولایتی بود، آقای باهنر بود، آقای انواری بود، طرفداران بنی صدر، سلامتیان بود، جبهه ملی بود، بازرگان بود، صحابی بود.
مجری: فکر می‌کنم مهمترین کاری که مجلس اول انجام داد عزل بنی صدر بود؟
بله همان مجلس اول بود.
مجری: فکر می‌کردید با این شرایط بشود بنی صدر را عزل کرد؟
البته کار، کارِ سختی بود، ولی مردم کاملاً بیدار بودند مخصوصاً بعد از اینکه امام بنی صدر را پایین کشیدند و فرماندهی کل قوا را از او گرفتند مردم جلوی مجلس ریختند و شعار می‌دادند خمینی بت شکن بت جدید را بشکن و مقام معظم رهبری را خدا حفظ کند آمدند پشت تریبون گفتند خوب شد فرصتی پیدا شد که ما دردودل هایمان را بکنیم، عقده هایمان را باز کنیم که چه ضربات و جنایاتی این آقای بنی صدر کرد در حالی که او هنوز رئیس جمهور بود دیگر، مردم بیدار بودند و آماده بودند البته او هم انتقام را گرفت و حادثه ۷ تیر.
مجری: شهید بهشتی
بله.
مجری: رفتار امام با بنی صدر چطور شکل گرفت؟
مدارا بود، نصیحت و تذکر بود، ولی او مغرور بود به آرای مردم، به نظرم ۱۱ میلیون به او رای دادند گفت: ۱۱ میلیون نفر به من رای دادند.
** هرکس به انقلاب و نظام پشت کرد و شعار بیجا داد نابود شد
مجری: به نظر شما ماجرای بنی صدر چه عبرتی برای تاریخ جمهوری اسلامی دارد؟
بهترین عبرت این است که این نظام و این انقلاب آنقدر مقدس است، اینقدر پاک است و پشتوانۀ خدایی دارد هر کس به این انقلاب و به این نظام پشت کرد، بی وفایی کرد، دروغ گفت، شعار بیجا داد نابود شد، هر کس بود و در هر مرحله‌ای بود سقوط کرد و در راس انقلاب که امام بودند هر کس با امام ذره‌ای رابطه اش تیره می‌شد دنبالش سقوط بود، بهترین درس همین است که همۀ مردم و مسئولین بدانند و خود ما هم بدانیم که اگر خدایی نکرده بی وفایی به انقلاب کنیم، خودمان ساقط می‌شویم و این انقلاب باصطلاح ریزش خیلی داشت و این ریزش‌ها هم از همین جا بود هر کس یک مقدار فاصله می‌گرفت ساقط می‌شد که من نمی‌خواهم یکی یکی نام ببرم خودتان بهتر می‌دانید.
مجری: شما جایگزین شهید محراب اشرفی اصفهانی شدید در امام جمعه باختران سابق و کرمانشاه، از امام حکم گرفتید از حکمی که از امام گرفتید خاطره‌ای دارید؟
بله چطور می‌شود خاطره نداشته باشم! البته آن زمان مسالۀ صدام بود و کرمانشاه هم نزدیک عراق بود و مورد حملۀ صدام بود و صدام مرتب بمباران می‌کرد و موشک می‌زد و وقتی من بعد از شهید آیت الله اشرفی رفتم و بعد هم برگشتم آمدم خدمت امام گزارش دادم، چون روحانیت آنجا یک مقدار با هم اختلاف داشتند و امام براساس همین اختلافی که آنجا بود نگران بودند که آیا روحانیت همراه من است در آنجا یا نیست، لذا یادم است جمله‌ای که به من گفتند فرمودند: اگر لازم می‌دانی من یک چیزی بنویسم یا پیامی بدهم به روحانیت آنجا که خلاصه با تو باشند، البته خیلی خوب بود و من هم اشتباه کردم کاش می‌گفتم لطف کنید، ولی وقتی وارد شدم روحانیت آنجا بالاتفاق همه آمدند استقبال من و همراه من بودند و البته یک نفر در بین آن‌ها بود که یک مقداری کم لطفی داشت، ولی همه دیگر با من بودند، من به امام گفتم من الان حس می‌کنم این‌ها با من هستند مساله‌ای نیست اگر احیاناً لازم بود من خدمت شما عرض می‌کنم البته خوب بود چیزی از آقا می‌گرفتم و اشتباه کردم و بعد هم آن‌ها با من بودند فقط یک نفر یک مقداری کم لطفی داشت.
مجری: شما از افرادی بودید که بین رزمنده‌ها و در جبهه‌ها زیاد حضور داشتید، از جبهه‌ها چه خاطراتی دارید؟
خاطره‌های جالبی دارم، خیلی خاطره‌های عجیبی دارم قبل از آنکه بروم کرمانشاه و هم بعد از آن، قبل از اینکه کرمانشاه بروم من مامور بودم در تهران که مبلغین را به جبهه اعزام کنم و بیشتر هم از طریق اهواز و خرمشهر می‌رفتیم خود من هم می‌رفتم و ملاقات با رزمنده‌ها داشتم، عجیب بود آن‌ها متوجه می‌شدند موحدی می‌خواهد یک ساعت دیگر بیاید به ملاقات شما، همه داخل سنگرهایشان بودند وقتی من می‌رفتم همه می‌ریختند بیرون و مانند پروانه دور من جمع می‌شدند، من کسی نبودم فقط به عنوان اینکه نماینده امام بودم برای آن‌ها خیلی جالب بود، دور من جمع می‌شدند می‌بوسیدند و خیلی اظهار علاقۀ شدیدی می‌کردند البته من هم به شدت از خودم خجالت می‌کشیدم که من کاری نکردم، ولی اینطور به من لطف دارند، محبت باید متوجه کسانی باشد که داخل جبهه‌ها هستند. یادم است شب که می‌خواستم آنجا بخوابم اواخر شب که من بیدار می‌شدم می‌دیدم این‌ها بیدار شدند و مشغول نماز شب هستند و صدای زمزمۀ عاشقانۀ آن‌ها به گوش می‌رسید من خوب یادم است که در دعای دستشان می‌گفتند اللهم رزقنی شهاده، در همان حال در دل شب وقت سحر در نماز دعا می‌کردند خدایا شهادت را نصیب ما بکن، خیلی روحیۀ قوی‌ای داشتند خیلی شاد و خوشحال بودند، ذره‌ای ناامیدی و ترس در بین آن‌ها نبود، مقاوم بودند، اگر دستور داده می‌شد حمله بکنید مانند شیر می‌رفتند به طرف دشمن، خیلی بچه‌های عزیزی بودند خدا ان شاءالله شهدای آن‌ها را با امام حسین محشور کند و کسانی هم که زنده هستند عمر بابرکتی داشته باشند.
مجری: نوع مدیریت امام را در زمان جنگ چگونه دیدید؟ مدیریت امام چه ویژگی خاصی داشت در زمان جنگ؟
مدیریت امام بر محوریت چند مساله می‌چرخید، مسالۀ اول این بود که خیلی از مردم ناامید بودند، وقتی امام انقلاب را شروع کردند خیلی از مردم ناامید بودند، می‌گفتند امام دست به یک کار بزرگی زده است، امام با آمریکا درگیر شده است، طرفدار شاه آمریکاست و آمریکاست که دارد در این کشور حاکمیت می‌کند، آمریکا قدرت بزرگی است مگر می‌شود یک تعداد دستِ خالی به مبارزه با آمریکا بروند؟ [می خندد]اینطور بود دیگر و خود شاه را می‌دیدند که خدا عذابش را زیاد کند کم جنایت نکرد، ماموران سری فراوانی داشت، ساواکی ها، آن‌ها به ریزِ مسائل آشنا بودند، می‌فهمیدند دستِ چه کسی رساله امام است به محض اینکه متوجه می‌شدند طرف را می‌گرفتند و می‌بردند زندان و شکنجه می‌کردند، مگر مسجدی جرات داشت نام امام را ببرد، فتوای امام را نقل بکند! ابدا! یعنی ایران به کلی وحشت و ترس بود! یکدفعه امام در آن فضای خفقان و ترس و وحشت قیام کرد و آن سخنرانی در مدرسۀ فیضیه و بعد آن‌ها هم امام را دستگیر کردند.
هنرِ امام این بود که در مردم ایجاد امید کرد، به مردم گفت: مطمئن باشید، شما پیروز هستید، خیلی حرف بزرگی است در آن شرایط خفقان و وحشت و ترس و آمریکا و ... امام می‌فرمود: مطمئن باشید، شما پیروز هستید، این خیلی مهم است، الان مشکلات امروز ما برای بعضی‌ها همین است که ترامپ "علیه ما علیه" آمده و اینطور کار می‌کند بعضی‌ها از او می‌ترسند که نکند چنین و چنان کند؟ نه بابا نترسید او نمی‌تواند غلطی بکند، امام در آن شرایط فرمود: آمریکا نمی‌تواند هیچ غلطی بکند، نترسید شما پیروز هستید، فرمود: شاه رفتنی است شاه نمی‌تواند بماند، وقتی هم فرار کرد امام تاسف خوردند حیف که دررفت [می خندد]مجری: شما ۱۵ خرداد ۴۲ هم در فیضیه حضور داشتید؟
من نه آن زمان من کرمان بودم، معمولاً رفسنجان من را دعوت می‌کردند و من می‌رفتم خدا رحمت کند آیت الله خزعلی را هم دعوت می‌کردند، آشیخ عباس پورمحمدی خدا رحمتش کند فوق العاده فعال بود، کسانی که حرارتی داشتند را دعوت می‌کرد، آیت الله خزعلی که مجسمۀ مبارزه بود، من را هم دعوت می‌کرد و من هم می‌رفتم.
**خیلی از مرحوم هاشمی رفسنجانی خاطره دارم
مجری: با آقای هاشمی رفسنجانی رفاقت دیرینه‌ای داشتید از فرماندهی جنگ ایشان هم خاطره‌ای دارید؟
درخصوص فرماندهی نمی‌دانم، ولی از ایشان خیلی خاطره دارم.
مجری: پس خاطرات را هم از شما بپرسیم. فکر می‌کردید جنگ تمام شود و قطعنامه را بپذیریم؟
کم کم مطرح بود که کف‌گیر به ته دیگ خورده و ما دیگر امکانات نداریم، بنیه دفاعی مادی ما ضعیف است، گهگاهی می‌رفتند به امام می‌گفتند و امام در عین حال آن‌ها را تشجیع می‌کرد می‌فرمود: نگران نباشید ادامه بدهید خدا شما را یاری می‌کند هر چقدر امکانات کمتری هم داشته باشید چیزی نیست، خدا رحمت کندآیت الله طالقانی، ایشان می‌گفت: من هر وقت یک مقدار اضطراب و نگرانی برایم پیش می‌آید می‌روم خدمت امام آرامش پیدا می‌کنم، امام من را آرام می‌کند و به من آرامش و اطمینان می‌دهد. رویۀ امام همین بود وقتی فرماندهان نزد امام می‌رفتند امام به آن‌ها روحیه می‌داد می‌فرمود: بروید نگران نباشد. اما آرام آرام کار به جایی رسید که فرماندهان دیدند جدی جدی دیگر امکانات مادی را ندارند و خدمت امام مساله را مطرح کردند که دیگر امام اضطراراً این قطعنامه را پذیرفتند.
مجری: ۱۴ خرداد ۶۸ روز ارتحال حضرت امام خمینی (ره) کجا بودید؟ منتظر شنیدن چنین خبری بودید؟
حادثه خیلی خیلی تلخ بود واقعاً همه به شدت مصیب زده بودیم، چون امام عمودِ خیمۀ انقلاب بود.
مجری: فکر می‌کردید خلاء نبود امام پر شود؟
امام عمودِ خیمه بود مانند اینکه انسان بفهمد این عمود را کشیدند، خیمه پایین می‌آید وقتی خبرِ رحلت را شنیدیم همه نگران بودیم، متاثر و ناراحت بودیم می‌گفتیم چه می‌شود؟! کشور و انقلاب به کجا می‌رسد؟ امام محور بود چه می‌شود؟! دشمن طمع کرده بود، یادم است آن زمان خبرنگاران از خارج آمده بودند ایران می‌گفتند خبرهایی در ایران خواهد شد، ملا‌ها به جان هم می‌افتند و بالاخره این انقلاب آسیب خواهد دید، روی یک نفر نمی‌توانند اتفاق بکنند که او بتواند کشور را اداره بکند، کسی را ندارد مانند امام باشد و جای او را بگیرد؛ خدا معجزه کرد، اعلام کردند خبرگان جمع شوند.
مجری: شما نماینده خبرگان کرمان بودید؟
نه نماینده تهران بودم فقط سال اول نماینده خبرگان در کرمان بودم بعد از آن تهران بودم، اعلام کردند همه ما جمع شدیم و یک روز از صبح تا ظهر وصیتنامه امام خوانده شد، مقام معظم رهبری وصیتنامه را خواندند البته بنا بود حاج احمدآقا بخواند گفتند حال حاج احمدآقا مساعد نیست و نمی‌تواند آقا وصیتنامه را آوردند لاک و مهر بود باز کردند و خواندند، بالاخره گوش کردیم که ببینیم امام راجع به جانشین خودشان چیزی، اشاره‌ای دارند یا ندارند، تمام وصیتنامه را خواندیم دیدیم امام هیچی راجع به اینکه جانشین من چه کسی باشد ندارند، تا ظهر طول کشید بعدازظهر مجلس وارد بحث شد که چه کسی باشد؟ بحثهای زیادی شد یادم است تن‌ها کسی که نام غیر از مقام معظم رهبری را برد آقای آذری بود که ایشان گفت: آقای گلپایگانی باشد و بعضی بحث شورا را مطرح می‌کردند؛
** از راست و چپ خبرگان فریاد بلند شد آقای هاشمی مشخص است

منبع: خبرگزاری میزان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۵۲۹۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان: سند تحول را چندسال در کشو گذاشتند و درش را بستند/ به دانشگاه‌های آمریکا و اروپا نگاه کنید؛ نشان می‌دهد ملت‌ها به مسئله غزه حساسند/ باید فشار روی رژیم صهیونیستی روزبه‌روز افزایش پیدا کند

رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز معلم در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، تکریم و تشکر از معلم را وظیفه فرد فرد ملت خواندند و با اشاره به اینکه آموزش‌وپرورش از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری با هیچ دستگاه دیگری قابل مقایسه نیست، افزودند: هویت‌سازی نسل نوجوان و جوان و ایجاد شوق و امید در او، تحول مستمر، توانمندسازی مادی و غیرمادی معلمین، حمایت از مراکز تربیت معلم، تقویت معاونت پرورشی و الگوسازی در جامعه معلمین، مهمترین سرفصل‌های کاری آموزش‌وپرورش است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین گسترش تظاهرات حمایت از ملت فلسطین در آمریکا و کشورهای دیگر را نشانه استمرار اولویت مسئله غزه در افکار عمومی جهان خواندند و تأکید کردند: جنایات رژیم صهیونیستی و همدستی آمریکا با او، حقانیت مواضع نظام و ملت ایران را در نفی رژیم اشغالگر و بدبینی به آمریکا اثبات کرد و همه بدانند هیچ راه حلی برای حل مسئله فلسطین جز بازگشت این سرزمین به صاحبان مسلمان، یهودی و مسیحی آن وجود ندارد و روابط با رژیم صهیونیستی و عادی‌سازی، مشکلی را حل نخواهد کرد.

ایشان با تبریک روز معلم به جامعه عزیز معلمان به عنوان پرورش‌دهندگان فضیلت و سازندگان آینده کشور، گفتند: توجه و احترام همگانی به معلمان، باعث ایجاد جاذبه بیشتر برای این شغل شریف، ارتقای سطح جامعه معلمین و در نتیجه، ارتقای کشور می‌شود و لازم است رسانه‌ها و صاحبان تریبون‌های عمومی در زمینه تبیین جایگاه معلم و ضرورت تمجید از او، فعال شوند.

رهبر انقلاب علت متفاوت بودن اهمیت آموزش‌وپرورش با دیگر دستگاه‌ها را تربیت منابع انسانی برشمردند و گفتند: همه دستگاه‌ها بکارگیرنده نیروی انسانی هستند اما آموزش‌وپرورش، پرورش‌دهنده منابع انسانی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای معلمان فعال را هویت‌سازان نسل نوجوان و جوانان دانستند و گفتند: هر حرف و رفتار و موضع‌گیری و حتی اشاره معلم در شخصیت‌سازی نسل نو تأثیر دارد.

ایشان وجود نیروی انسانی خوب را غیرقابل مقایسه با منابع و سرمایه‌های طبیعی خواندند و گفتند: پیشرفت،‌ امنیت، سلامت، علم و تحقق همه ارزش‌های انسانی و اسلامی در کشور در گرو وجود نیروی انسانی مناسب است که این کار عظیم برعهده آموزش‌وپرورش است.

حضرت آیت‌‎الله خامنه‌ای سخنان وزیر آموزش‌وپرورش در این دیدار را خوب ارزیابی کردند و افزودند: بحمدالله برخی نکاتی که در سالهای گذشته بیان کرده‌ایم در مسیر اجرا قرار گرفته است.

رهبر انقلاب در تبیین سرفصل‌های مهم آموزش‌وپرورش، اجرای سند تحول را مهمترین خواندند و گفتند: از انفعال و کم‌توجهی به این سند در سالهای گذشته، ضرر کردیم اما بازنگریِ در حال نهایی شدن این سند و تدوین نقشه‌راه اجرایی آن خبر خوبی است که ترمیم سند تحول با استفاده از نخبگان داخل و خارج آموزش‌وپرورش، باید مستمر ادامه یابد.

«توانمندسازی»، سرفصل دومی بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در باب وظایف آموزش‌وپرورش مطرح کردند.

ایشان گفتند: توانمندسازی معیشتی و مادی معلمان همیشه مورد تأکید بوده و اکنون نیز هرچه ممکن است باید در این زمینه تلاش شود.

رهبر انقلاب افزودند: توانمندسازی اما محور دیگری هم دارد ‌و آن قوام‌یافتگی کار «معلمی» است؛ یعنی معلم از نیروی معنوی و عشقی که در وجود هر انسانی به تعلیم و تربیت وجود دارد، استفاده کند و با بهره‌مندی از ملزومات، نیازها و تجربیات، شغل پرمرتبت معلم را قوام و استواری و استحکام دهد.

ایشان در همین بحث، نیت، روحیه، انگیزه و درک حقیقی از «معلمی» را لازمه پرورش نسل‌ نو دانستند و افزودند: معلمی صرفاً با کلاس و تدریس محقق نمی‌شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین تقویت مراکز تربیت معلم را لازمه دستیابی جامعه معلمین به سطح تراز خواندند و افزودند: دانشگاه فرهنگیان و دیگر مراکز تربیت معلم باید کاملاً تقویت شوند.

سرفصل سومی که رهبرانقلاب به تبیین پرداختند، اهمیت و لزوم تقویت معاونت پرورشی بود. ایشان گفتند: در برهه‌ای عده‌ای می‌گفتند معاونت پرورشی لازم نیست و خود معلم در کنار تعلیم وظیفه پرورش را هم انجام می‌دهد؛‌ البته این حرف درست است اما صرف توجه معلم به مسائل پرورشی کافی نیست و باید مجموعه‌ای، متولی این مسئله بسیار مهم باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جلوگیری از ایجاد و شیوع آسیب‌های اجتماعی را جزو توقعات از جوانان خواندند و گفتند: مقدمه و شرط تحقق این مهم آن است که در خود مدارس آسیب‌های اجتماعی وجود نداشته باشد که این جزو وظایف معاونت پرورشی است.

تبیین صحیح مسائل بنیادی کشور و نظام برای نوجوانان و جوانان، وظیفه دیگر معاونت پرورشی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: اگر میلیون‌ها جوان و نوجوان، مصالح بنیادی و مسائل اساسی کشور را بشناسند، از جبهه دوست و دشمن آگاه باشند و در مقابل اهداف دشمنان ملت واکسینه شوند، سرمایه‌گذاری عظیم رسانه‌ای و سیاسی دشمنان نتیجه‌ای نخواهد داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: دانش‌آموزان، جوانان و نوجوانان باید از منطق و عقلانیت سیاست‌ها و رفتار نظام باخبر باشند و بدانند پشت شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیلِ» ملت چه منطقی نهفته است و چرا ایران حاضر به ایجاد روابط با برخی کشورها و دولت‌ها نیست.

رهبر انقلاب در سرفصلی دیگر با تأکید بر اهمیت ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش، تغییرات کوتاه‌مدت مدیریتی را موجب به ثمر نرسیدن کارهای اساسی دانستند و گفتند: بنده در مدیریت‌های سطح بالا تا متوسط تأکید بر ثبات دارم تا بتوان برنامه‌ها و کارهای مهم را دنبال کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به وجود الگوهایی برای اقشار در صنوف مختلف جامعه، الگوسازی و معرفی نمونه‌های برتر معلمان را ضروری و شوق‌آفرین خواندند و افزودند: آموزش و پرورش باید الگوهای موفقی همچون معلمی که خوب تدریس می‌کند یا سالهای طولانی از عمر خود را صرف تدریس کرده است، یا رنج رفت و آمد به مناطق دشوار برای تدریس به دانش‌آموزان را به جان خریده است، شناسایی، و این معلمان را به عنوان قهرمانان تعلیم و تربیت معرفی کند.

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان و در بیان انتظارات از جامعه معلمان، معلم را نه فقط آموزنده علم بلکه پرورنده هویت دانش‌آموز خواندند و گفتند: معلم می‌تواند توانایی‌های بالقوه و استعدادهای دانش‌آموز را همچون استخراج طلا و نقره از معدن، کشف و بالفعل کند؛ بنابراین معلم باید در کنار علم‌آموزی، انگیزه، همت، اعتماد به نفس و شوق به درس و کار هم به دانش‌آموز بدهد تا ظرفیت‌های درونی او شکوفا شود.

«دادن نگاه ملی به دانش‌آموز» انتظار دیگری بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: نگاه ملی یعنی دانش‌آموز بداند که تحصیل و کلاس درس قطعه‌ای از حرکت عمومیِ پیشرفت و جزیی از ماشین عظیم پیش‌برنده کشور و نظام است، بنابراین لازم است دانش‌آموزان را با افتخارات ملی، داشته‌های کشور، پیروزی‌های ناشی از راههای درست، آشنا و همچنین از خطرها و دشمنی‌ها آگاه کنید.

ایشان امیدآفرینی را وظیفه دیگر معلمان دانستند و افزودند: امید تضمین‌کننده آینده کشور است و اگر کسی امید را در دل و جان جوان و نوجوان برانگیزد در واقع به ساخت آینده کشور کمک کرده است و به همین علت است که مکرراً بر امیدآفرینی اصرار می‌کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: افرادی که از سر لجاجت با نظام یا دولت یا اشخاص دیگر، جوانان را ناامید می‌کنند در واقع به آینده کشور لطمه می‌زنند.

«تشویق دانش‌آموزان به فعالیت‌های اجتماعی» و همچنین «مهارت‌آموزی به دانش‌آموزان»، توصیه‌های دیگر رهبر انقلاب به معلمان بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنانشان به مسئله غزه پرداختند و افزودند: با وجود تلاش‌های زیاد صهیونیست‌ها و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی آنها مسئله غزه همچنان مسئله اول دنیا است که اعتراض‌ها به جنایات رژیم صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا و گسترش آن به دانشگاههای اروپا از نشانه‌های استمرار حساسیت افکار عمومی جهان به مسئله غزه است.

ایشان افزایش روزافزون فشار افکار عمومی بر روی رژیم اشغالگر را ضروری خواندند و افزودند: رفتار وحشیانه و بی‌‌رحمانه سگ هار صهیونیستی باعث اثبات حقانیت موضع جمهوری اسلامی و ملت ایران شد و کشتار سی و چند هزار نفر که نیمی از آنها زنان و کودکان هستند ذات شریر و خبیث رژیم صهیونیستی و حقانیت موضع همیشگی ایران را به همه دنیا نشان داد.

رهبر انقلاب، رفتار آمریکا و دستگاههای مرتبط با آنها را در قبال «اعتراض بدون خشونت و تخریب» دانشجویان معترض به جنایات اسرائیل، دلیل دیگری بر اثبات موضع جمهوری اسلامی ایران در بدبینی به دولت آمریکا دانستند و گفتند: این موضوع به همه نشان داد که آمریکا شریک جرم و همدست صهیونیست‌ها در گناه نابخشودنی کشتار مردم غزه است و برخی حرف‌های به‌ظاهر دلسوزانه آنها هم دروغ است؛ بنابراین موضع جمهوری اسلامی که نمی‌توان به دولت آمریکا خوش‌بین بود و به آن اعتماد کرد، اثبات شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تنها راه‌حل مسئله فلسطین را پیشنهاد مطرح شده از جانب ایران یعنی بازگشت فلسطین به صاحبان اصلی آن اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خواندند و تأکید کردند: تا وقتی فلسطین به صاحبان خود بازنگردد مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد و حتی اگر بیست، سی سال دیگر هم تلاش کنند که رژیم صهیونیستی را سر پا نگه دارند -که ان‌شاءالله نمی‌توانند- این مسئله، حل شدنی نخواهد بود.

رهبر انقلاب افزودند: فلسطین باید به مردم آن بازگردد و پس از تشکیل نظام فلسطینی، خودشان تصمیم بگیرند که با صهیونیست‌ها چه کنند.

ایشان با اشاره به تحرکاتی برای عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه، گفتند: بعضی‌ها خیال می‌کنند با این کارها مسئله حل خواهد شد در حالی که با فرض عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی اطراف، نه تنها مشکل حل نمی‌شود بلکه مشکل متوجه دولت‌هایی خواهد شد که با چشم بستن بر جنایات رژیم اشغالگر با آن دست دوستی داده‌اند و ملت‌ها به جان خود آن دولت‌ها خواهند افتاد.

در ابتدای این دیدار وزیر آموزش و پرورش در گزارشی از مراحل نهایی بازنگری در سند تحول خبر داد. آقای صحرایی، تصویب نقشه‌‌ راه اجرایی سند تحول با محوریت معلمان، برنامه‌های درسی و تربیتی، مدارس و ارزشیابی تحصیلی را از دیگر فعالیت‌ها اعلام کرد.

استخدام کم‌سابقه ۷۰ هزار معلم با اولویت جذب دانشجو-معلمان، تکمیل و ساخت ۲۹۰۰ مدرسه در سراسر کشور، افزایش سهم دانش‌آموزان فنی‌وحرفه‌ای در مقطع تحصیلی متوسطه دوم، پیگیری سیاست «هر دانش‌آموز یک مهارت شغلی» ، ارتقای امور پرورشی و مشاوره‌ای از جمله محورهای گزارش وزیر آموزش‌وپرورش در این دیدار بود.

دیگر خبرها

  • رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان: سند تحول را چندسال در کشو گذاشتند و درش را بستند/ به دانشگاه‌های آمریکا و اروپا نگاه کنید؛ نشان می‌دهد ملت‌ها به مسئله غزه حساسند/ باید فشار روی رژیم صهیونیستی روزبه‌روز افزایش پیدا کند
  • نگاه قرآنی و تفسیری رهبر معظم انقلاب با سخن و کلام ایشان عجین است
  • رئیس فدراسیون کونگ‌فو و هنرهای رزمی مشخص شد
  • رئیس فدراسیون کونگ‌فو مشخص شد
  • ۲۳۳ پایان‌نامه مرتبط با کنگره اندیشه‌های قرآنی آیت الله خامنه‌ای در حال تدوین است
  • فریاد افغانستان افغانستان در فرودگاه امام خمینی!
  • کنگره بین‌المللی اندیشه‌های قرآنی امام خامنه‌ای برگزار شد
  • دیدار جمعی از معلمان و فرهنگیان با رهبر معظم انقلاب
  • معلمان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند
  • زمان دیدار معلمان با رهبر انقلاب مشخص شد